گول صفحات و جملات انگيزشي را نخوريد/ بلايي كه روانشناسي زرد بر سرتان مي‌آورد!

۳۳ بازديد

گول صفحات و جملات انگيزشي را نخوريد/ بلايي كه روانشناسي زرد بر سرتان مي‌آورد!

بهترين مشاور و روانشناس تهران

 

فارس نيوز

شبكه‌هاي اجتماعي مملوء از شبه روانشناس‌ها و صفحات انگيزشي‌ست كه به اسم نكات روانشناسي حرفهاي انگيزشي و اميدبخش مي‌زنند اما به گفته روانشناسان شاخص اين قبيل حرفها نه تنها مفيد نيست بلكه ضربه زننده است.


گول صفحات و جملات انگيزشي را نخوريد/ بلايي كه روانشناسي زرد بر سرتان مي‌آورد!
گروه خانواده: صفحات متعدد و پركار انگيزشي كه به اسم حرفهاي روانشناسي و نكاتي براي بهبود حال روحي افراد مي‌گويند يكي ديگر از چالش‌هاي شبكه‌هاي اجتماعي هستند. آن‌ها در قالب‌هاي مختلف ويديو و يا حتي عكس‌نوشت‌هاي گرافيكي جملات انگيزشي مي‌نويسند و به خيال خودشان افراد را به سمت موفقيت و آرامش سوق مي‌دهند. اما مي‌توان به راحتي اين قبيل‌ها حرفها را ناكارآمد و در قالب «روانشناسي زرد» تعريف كرد كه ممكن است نظر مخاطب را به خود جلب كند اما چون محتواي عميق و حساب‌شده‌اي نيست ممكن است اثر معكوس مي‌دهد. به خصوص اينكه در بسياري موارد شاهد بازي با كلمات از سوي افرادي هستيم كه حتي مدرك و تحصيلاتي در زمينه روانشناسي ندارند. به همين بهانه سراغ خانم «زينب سبزعلي» روانشناس و مشاور رفتيم تا درباره اين قبيل محتواهاي زرد و جذاب اما مضر حرف بزنيم.

....

درباره اين موضوع بايد به سه بخش كلي بپردازيم و راجع به آن صحبت كنيم:

۱. چرا اين روانشناس‌هاي زرد و يا كساني كه در پيج‌هاي به اصطلاح روانشناسي فعاليت مي‌كنند و بلاگرهاي زردگونه روانشناسي هستند، اين‌قدر با استقبال مواجه مي‌شوند و اين‌قدر بزرگ مي‌شوند؟

۲. چه مضراتي براي جامعه دارند؟

۳. خودشان چه هدفي را دنبال مي‌كنند و چه سودي از اين قضيه مي‌برند؟



روانشناسي زرد مي‌گويد تو بايد فقط به چيزهاي خوب فكر كني!

در راستاي سوال اول بايد بگويم كه ما در حال حاضر داريم در عصر ديجيتال زندگي مي‌كنيم. عصر ديجيتال عصر سرعت است و مردم انتظار دارند در اين عصر همه چيز خيلي سريع و آسان در اختيارشان قرار بگيرد. اين عصر، عصر پيشرفت و تحول در كمترين زمان ممكن است. لذا تقاضا براي نتايج زودهنگام خيلي بالا است؛ مثلاً لاغري در دو هفته! يا مكالمه زبان انگليسي در يك ماه! و هزاران مثال اين چنيني وجود دارد كه آدم‌ها براي سرعت و سهولت در استفاده از يك كالا و خدمات تقاضاي تصاعدي دارند.

اين‌ها همه باعث شده كه انسان هزاره سوم و عصر ديجيتال دنبال نسخه‌هايي باشد كه خيلي راحت و آسان براي مشكلاتش يك دستمايه‌اي پيدا كند و او را سريع به هدفش برساند.

در اين مدل روانشناسي مثلاً مي‌گويند: «تو بايد فقط به چيزهاي خوب فكر كني. انرژي‌هاي مثبت فقط در اين صورت به سمتت مي‌آيد.» درحالي‌كه ما براي اينكه رشد كنيم و خودشكوفا شويم، بايد واقعيت‌ها را بپذيريم؛ نه فقط چيزهاي خوب! يا مثلاً مي‌گويند: «هميشه تلاش كردن مساوي است با رسيدن به همه اهداف! اگر تلاش كنيم به هر چيزي كه مي‌خواهيم، مي‌رسيم.» واقعاً اين‌طور نيست! انسان‌ها بايد بدانند كه خيلي اوقات ما با شكست مواجه مي‌شويم. عوامل زيادي در رسيدن به اهداف تأثيرگذارند كه ممكن است بخاطر آن‌ها انسان‌ها نتوانند به هدفشان برسند. تنها فاكتور لازم براي رسيدن به هدف، تلاش كردن نيست. شايد شرط لازم باشد، اما كافي نيست! لذا روانشناسي زرد نه تنها به ما كمك نمي‌كند، بلكه طرز فكر اشتباهي را هم به ما القا مي‌كند.

روانشناسان زرد اغوا كننده‌هاي فريبنده هستند!

متأسفانه همه جاي دنيا اين روانشناسي زرد رسوخ كرده، كتاب‌هاي خيلي زيادي راجع به آن نوشته شده، روزبه‌روز هم بيشتر مي‌شود و حتي تمايل به خريدش هم افزايش پيدا كرده‌است.

اين دسته از افراد يا اين دسته از تفكر سعي مي‌كند با توصيه‌هاي دم دستي و اقتباس‌هاي ناقص از نظريه‌ها و مفاهيم علوم روانشناسي، براي خودش آبرويي كسب كند و از اين طريق صرفاً به دنبال كسب منافع و سود براي خودش است. اين‌ها در واقع اغوا كننده‌اند. مدعي هستند كه براي همه مشكلات بشر راه حل‌هاي خيلي ساده‌اي وجود دارد. راه حل‌هايشان هميشه آميخته با توصيه‌هاي خيلي ساده اما اشتباه و پر از خطا است.

اين مدل از روانشناسي به اين علت كه از تحليل سطوح پيچيده شخصيت عاجز است، تنها به انگشت زدن و ناخنك زدن به مفاهيم پيش پا افتاده روانشناسي و نظريات مطرح اكتفا مي‌كند و براي افرادي كه سال‌هاست درگير برون‌رفت از مشكلاتشان هستند و راهي پيدا نمي‌كنند يا آدم‌هايي كه سال‌ها ست درون سياهچاله ذهنيشان اسير شده‌اند، راهكارهاي يك دقيقه‌اي ارائه مي‌كند. مثلاً در دايركت مشاوره‌هاي صوتي مي‌دهد. با اين اشعار فريبنده كه: «شما اگر بخواهيد مي‌توانيد مشكلاتتان را حل كنيد. بخواهيد تا به شما داده شود!»، در واقع صرفاً به دنبال كسب درآمد و شهرت هستند.

حرف‌هاي اين قبيل روانشناسي‌ها عمدتاً تكراري، بدون هيچ استناد علمي و تنها برگرفته از تجربيات خودشان يا اطرافيانشان است. برخلاف ادعايشان قادر به حل هيچ مشكلي نيستند و تنها با وعده و وعيد و چرب‌گفتاري و سخنان دل‌انگيز و مطابق سليقه شنونده‌ها، آن‌ها را اغوا مي‌كنند و مرتباً سعي مي‌كنند از مثبت‌انديشي و حل تمام مشكلات با فرستادن انرژي مثبت به كائنات حرف بزنند.

اين توضيحات در رابطه با اين است كه روانشناسان زرد دقيقاً چكار مي‌كنند. يعني در واقع اگر بخواهم تقسيم‌بندي كنم، اين مي‌شود بخش شيوه كارشان.



هزينه بالاي روانشناسي درست باعث گرايش به روانشناسان زرد است!

حالا چرا مردم رغبت نشان مي‌دهند و بيشتر اين پيج‌ها را روزبه‌روز فالو مي كند و حتي بيشتر كتاب‌هاي روان‌شناسي زرد مي‌خرند؟ زيرا اين افراد براي كسب شهرت و درآمد خودشان اقدام به ترسيم يك چشم‌انداز مطلوب براي مخاطبانشان مي‌كنند. آن‌ها عملاً هيچ مشكلي را حل نمي‌كنند، اما با اين ادعاهاي خارق‌العاده‌شان و اين كه يك شبه مي‌شود زندگي و شخصيت فرد را متحول كرد، در واقع فقط جيب خودشان و وضع مالي خودشان را متحول مي‌كنند.

از دلايل جذب افراد به اين جريان مي‌تواند اين باشد كه خدمات روانشناسي در كشور ما هم خيلي هزينه بالايي دارد و هم اينكه شامل بيمه نمي‌شود. همين امر ممكن است دليلي باشد تا بازار روانشناسي زرد روزبه‌روز داغ‌تر و داغ‌تر شود.

روانشناسان زرد دوست ندارند مخاطبشان رشد فكري كند!

روانشناسي زرد و بازاري خودش فاقد تفكر انتقادي و تحليل دقيق است و توجه كاملي به منابع و رفرنس‌هاي مرجع ندارد. اتفاقاً به دنبال اين است كه دنبال‌كننده‌هايش و افراد عادي هم سطح تفكر انتقاديشان بالا نرود و در همان حد پايين خودش باقي بماند.

اين جريان دير يا زود اثربخشي و ناكارايي‌اش عيان خواهد شد و اين كه برخي افراد از چند مفهوم ساده يا اسم روانشناس‌هاي معروف مثل يونگ استفاده كنند و يك ژست علمي و فرهيختگي به خودشان بگيرند، واقعاً زمانش به زودي به سر مي‌رسد و اين توصيه‌هاي كلي و مثبت، ناكارآمديشان خيلي زود مشخص مي‌شود.



روانشناسي زرد، به جاي انگيزه مخاطبش را سرخورده مي‌كند!

خيلي ساده‌انگارانه است كه فكر كنيم براي حل مشكلاتي كه ايجاد شدنشان سال‌ها طول كشيده، گفتن يك‌سري جمله و تمرين فوري كافي است! در كل بايد يك اشل داشته باشيم. هر توصيه، هر روش درماني و هر چيزي كه به افراد قول بهبود آني بدهد، زير سؤال است و بايد درباره‌اش شك و ترديد كنيم. مثلاً به «انگليسي در دو هفته» بايد شك كنيم، به «لاغري در يك ماه» بايد شك كنيم، به تبليغات «حال خوب با خواندن يك جمله» بايد شك كنيم.

روانشناسي زرد بيش از حد تأكيد دارد كه مسائل پيچيده نياز به نقد و بررسي خيلي خوب ندارند و اين ساده‌انگاري باعث مشكلات بعدي مي‌شود و اثر معكوس بر مخاطب مي‌گذارد.

آن‌ها مي‌آيند و تغيير خلق‌وخوي يك شبه را تبليغ مي‌كنند و افراد فكر مي‌كنند كه اين حرف‌هاي انگيزشي يك چوب جادويي هستند كه موجب تغييرات پايدار درونشان مي‌شوند. وقتي كه مردم به توصيه‌ها و تبليغات اين روانشناسان عمل مي كنند و نتيجه نمي‌گيرند، سرخورده‌تر از گذشته به زندگي خود ادامه مي‌دهند و آسيب روحي مي بينند. حتي از روانشناسي، مشاوره و روان‌درمانگرها هم نااميد مي‌شوند، ديدشان نسبت به اين قضيه خراب مي‌شود و ديگر به دنبال درمان درست و اصولي نمي‌روند.

روانشناسان زرد و بلاگرهاي روانشناسي كه در حال حاضر بسيار زياد شده‌اند، با پندهاي نادرستشان انرژي روحي شما را مي‌گيرند و در نهايت شما را سرخورده مي‌كنند.

در روانشناسي معتبر هر تغيير دروني با درد همراه است نه سرخوشي!

در روانشناسي معتبر هر تغييري با درد و احساس ناخوشايند همراه است. روانشناسي علمي يك تمرين‌هايي به شما مي‌دهد تا تغيير را در شما ايجاد كند. لازمه موفقيت و زندگي بهتر، تغيير در احساسات، رفتار و تفكر ما است و هر تغييري با سختي كشيدن، با مشقت و با تلاش اتفاق مي‌افتد.

اين نگاه غيرعلمي و غيرتخصصي به مفاهيم و پديده‌هاي حوزه روانشناسي است كه باعث شده افرادي كه فاقد تخصص و صلاحيت علمي هستند، بدون اينكه ريشه‌ها و بنيادهاي نظري علم روانشناسي را بشناسند، تنها با تكيه بر خواندن چند كتاب، حرف‌هاي عاميانه خودشان را با نظريات و مفاهيم روانشناسي بياميزند و تحويل هوادارانشان بدهند و اين حس را در آن‌ها ايجاد كنند كه مي‌شود راحت، آسان و سريع تغيير كرد.



عناصر يك مشاوره درست را بشناسيد

خب حالا وقتي كه روانشناسي زرد اين كار را مي‌كند و روانشناسان زرد چنين ترفندهايي دارند و اين‌گونه رفتار مي‌كنند و چنين ساختاري دارند، روانشناسان اصيل چگونه‌اند؟

سه عنصر اصلي بنظرم در فرايند مشاوره وجود دارد:

۱. شخصيت مشاوره

۲. دانش مشاوره

۳. مهارت كافي مشاوره

يك مشاور و روانشناس حرفه‌اي با خصوصي‌ترين، محرمانه‌ترين و پيچيده‌ترين مسائل انسان‌ها سر و كار دارد و صرفاً اطلاعات محدود و خيلي ساده در رابطه با روانشناسي و نظريه‌ها به كارش نمي‌‌آيد و اين فرد را مشاور حرفه‌اي نمي‌كند.

خوب است بدانيم يك مشاور و روانشناس هم نواقصي در شخصيت و رفتارش دارد، او هم خاطرات و گذشته سختي را سپري كرده و در حقيقت او نيز كاملاً يك انسان است. مثل همه انسان‌ها با خوب و بد، با احساسات و افكار متناقض و حتي گاهي اوقات منفي. او يك ابرانسان يا يك موجود رويايي نيست. او يك پري جادويي يا يك غول چراغ جادو نيست كه بتواند نجات‌دهنده ما باشد و بتواند يك كاري كند كه در آني و با يك جمله يا با يك ترفند همه چيز خوب و درست شود.

در روانشناسي درست فرد به خودآگاهي مي‌رسد تا به خودشكافي دست بيايد

يك مشاور و روانشناس اصولي و درست و موفق، يك راهي را به ما نشان مي‌دهد كه در واقع از درون خود ما و با انتخاب خود ما است و به وسيله خود ما انجام مي‌شود. چرا كه مي‌خواهد ما مسئوليت‌پذيرتر شويم و بتوانيم به خودمان هم كمك كنيم و آن لحظه است كه واقعاً از درون خودمان حال خوب پيدا مي‌كنيم. وقتي كه بياييم همه انكارها، مقاومت‌ها، دليل‌تراشي‌ها و آن جاهايي كه خودمان را فريب داده‌ايم را كنار بگذاريم و مسئوليت قبول كنيم، به معني واقعي بپذيريم كه حال بدمان از درون خودمان است يا دليلي براي حال بدمان پيدا كنيم؛ آن موقع مي‌توانيم به معناي واقعي با همه وجود زندگي كنيم و اين راهي است كه يك روانشناس به ما نشان مي‌دهد و بايد بگويم اين نه تنها آرامش‌بخش نيست، بلكه در فرآيند مشاوره حتي اضطراب‌هاي افراد برانگيخته مي‌شود. افراد با پذيرش مسئوليت‌هايشان به خودآگاهي مي‌رسند و خودآگاهي برايشان حق انتخاب ايجاد مي‌كند. فرآيند رسيدن به اين موضوع خيلي دردناك و همراه با احساس رشد و خودشكوفايي است. براي رسيدن به آن الماس وجودي، خيلي اوقات لازم است انسان‌ها درد رشد و بالغ شدن و در رسيدن به يك گوهر ناياب را تجربه و لمس كنند.



جملات مثبت و خوش‌بينانه مشكلات شما را حل نمي‌كند!

اما چيزي كه روانشناسان و مشاوران انگيزشي و زرد به ما القا مي‌كنند، يكسري خوش‌بيني پوچ و بي‌پايان و اساس است كه بدون وجود تلاش و كوشش، بدون درد اصيل شدن و درد شكوفا شدن و تلاش براي رشد كردن، صرفاً با يك سري باور نسبت به قانون جذب، قانون كارما و قدرت‌هاي ماورايي و كائنات، توقع دارد كه همه معضلات و مشكلات ما حل شود و ما پولدار، خوشبخت و موفق شويم و احساس خوبي داشته باشيم. همه تبليغات و صحبت‌هايي كه مي‌كنند در رابطه با مثبت‌انديشي است و اين‌گونه القا مي‌كنند كه داشتن احساسات منفي و ناخوشايند در زندگي يك عيب و نقص است. يعني اگر من حالم بد است، احساس منفي دارم، هر روز با يكسري پيام‌هاي بد مواجه هستم و اين پيام‌ها را به مغزم مخاطره مي‌كنم، حتماً مشكل از من است و اگر اين‌ها مثبت شود و اگر من انرژي مثبت به خودم و به جهان بفرستم، همه چيز خوب و درست و كامل خواهد بود. در صورتيكه «مارتين تليگمن» نظريه خوش‌بيني آموخته شده را در كتابش با همين نام مطرح مي‌كند و مي‌گويد خوشبيني هيچ ارتباطي به گفتن اين تلقينات مثبت روزانه ما ندارد و با گفتن اين‌ها عملاً هيچ اتفاق خوب و مثبتي در زندگي ما رخ نمي‌دهد. يكي از جملات بارز اين كتاب اين است كه شما اگر هر روز به خودت بگويي «من از هر لحاظي بهتر و بهتر مي‌شوم»، اين صرفاً يك احساس خوب موقتي به همراه دارد؛ نه تأثير بلند‌مدت و عميق! چيزي كه به اسم مثبت‌انديشي اين روزها در كشور ما و خيلي از جوامع ديگر رواج پيدا كرده‌است، بنظر من صرفاً نوعي تبليغات است و اين تفكر را بين مردم رواج داده كه برخي گمان مي‌كنند داشتن احساسات ناخوشايندي مثل خشم، غم، عذاب وجدان و احساس شرم و گناه نوعي نقص رواني است و مشكل آن‌ها است كه نمي‌توانند با اين جملات قشنگ و بزك‌دوزك شده حالشان را خوب كنند و از گرداب مشكلاتشان نجات پيدا كنند.

يك روانشناس مشاور خوب، دست مراجعش را مي‌گيرد و او را در مسير خودشناسي ياري مي‌كند تا طيف وسيعي از احساسات مثبت، خوشايند، منفي و ناخوشايند را تجربه كند.



القائات مثبت افراطي جلوي تلاش را مي‌گيرد!

خود فرايند مشاوره و روان‌درماني به افراد كمك مي‌كند تا ظرفيت رواني‌شان را بالا ببرند. اين كار كمك مي‌كند بتوانند احساسات منفي و ناخوشايند را در درونشان راحت‌تر تحليل كنند و بپذيرند كه انسان‌ها با وجود احساسات منفي، مشكلات، تعارضات و تنش‌ها مي‌توانند ادامه بدهند، زندگي كنند و موفق باشند. لذا بايد در مقابل اين‌ها تاب‌آوري خودشان را افزايش بدهند.

اينكه ما بياييم مسائل، مشكلات، باورهاي منفي و احساسات منفي را انكار كنيم، اتفاق خوبي براي ما رقم نخواهد زد. اين القاي مثبت‌انديشي صرف، بيشتر از اين كه مفيد باشد، مضر است! زيرا ما را از اينكه تلاش كنيم براي تاب‌آور شدن و افزايش ظرفيت رواني‌مان دور مي‌كند و آسيب رسان هم هست.

اگر به اين دليل به مشاور و روانشناس مراجعه مي‌كنيم كه يكسري حرف‌هاي زيبا و مطابق ميل و سليقه ما بزند و انرژي مثبت القا كند، كاملاً راه اشتباهي را داريم مي‌رويم. در واقع بايد قبول كنيم كه مشاور تنها به ما كمك مي‌كند كه از پس مشكلاتمان بربياييم. اين‌طور تصور كنيد كه ما در يك گردباد گير افتاده‌ايم، مشاور از بيرون گردباد مي‌آيد، دست ما را مي‌گيرد و كنار مي‌كشد. سپس مي‌گويد نگاه كن؛ اين گردبادي بود كه در آن گير افتاده بودي. او كمك مي‌كند تا مسائل را طور ديگري ببينيم، تحليل كنيم و بعد به تصميم‌هاي بهتري برسيم.

در واقع مشاور موجودي زميني است. يك موجود ماورايي نيست كه بتواند همه مشكلات را خودش حل كند، خودش راه‌حل بدهد و با يك‌سري جملات ما را به آرامش برساند.

ما بايد در فرايند مشاوره و روان‌درماني به مرحله‌اي برسيم كه خودمان آستين بالا بزنيم، براي خواسته‌ها و اهدافمان همت كنيم، بلند شويم و كاري انجام بدهيم.

مشاور و روانشناس به ما كمك مي‌كند كه باورهاي مخرب درونمان را بشناسيم و دست از خودتخريبي و خودفريبي برداريم. سپس در وهله اول الگوهاي معيوب فكريمان را بشناسيم، بعد طرحواره‌هاي آزاردهنده ذهني‌مان را بشناسيم و اصلاح كنيم.

بايد بدانيم كه در نهايت اين خود ما هستيم كه قرار است به خودمان كمك كنيم؛ نه يك‌سري جملات انگيزشي يا چندتا بلاگر حرف خوشگل‌زن و زرد!

قيمت شستشوي فرش در تهران

 

 

 

۲۰ فیلم انگیزشی موفق جهان که نباید از دست بدهید

فیلم‌های انگیزشی که در این مقاله به آن‌ها اشاره خواهد شد می‌تواند برای شما به عنوان یک کارآفرین یا کسی که کسب و کاری کوچک یا بزرگ را اداره می‌کند، فوق‌العاده سازنده و موثر باشد. گاهی مواقع افراد از کسب و کار خود خسته می‌شوند و ذهن آن‌ها نیاز به یک استراحت و تفریح خوب دارد. هر کدام از فیلم‌های زیر می‌تواند حال شما را دگرگون کند و باعث شود که محکم‌تر از قبل به مسیر خود ادامه دهید و قله‌های موفقیت را یکی پس از دیگری فتح کنید. اگر دوست دارید که با چند فیلم انگیزشی درجه یک و عالی آشنا شوید و زندگی خود را با انرژی و قدرت بیشتری ادامه دهید، تا پایان این مقاله همراه شوید.

1. رستگاری در شاوشنک

امید چیز خوبی است و شاید بهترین چیزها باشد و چیزهای خوب هیچ وقت از بین نمی‌روندجملات انگیزشی انگلیسی

رستگاری در شاوشنگ یا The Shawshank Redemption یکی از فیلم‌های انگیزشی عالی و البته قدیمی است ولی باید بدانید که قدیمی بودن، به هیچ وجه از انگیزشی و الهام‌بخش بودن آن کم نکرده است. این فیلم حول محور «امید» پیش می‌رود. در این فیلم یک سلسله اتفاقات سخت برای بازیگر اصلی فیلم (تیم رابینز) می‌افتد ولی او همیشه امید را در خود زنده نگه می‌دارد زیبایی فیلم به همین نکته است.بهترین فیلم های انگیزشی

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.